صفحه اصلی
تصویر بالای صفحه اصلی - 940 *300
اخبار
متن صفحه اخبار سایت

عنوان: انقلاب اسلامی و منشأ خصومت­ بر علیه آن

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی که نتیجه آن براندازی رژیم شاهنشاهی و استقرار یک حکومت دینی بود، تعادل سیاسی منطقه بر هم خورد و با برهم خوردن تعادل قوا در منطقه خاورمیانه، منافع بلوک­های قدرت در غرب و شرق جهان، در معرض تهدیداتی اساسی قرار گرفت. به­طور مشخص، ایران با پیروزی انقلاب و سقوط شاه که یکی از متحدین و پشتیبانان جدی سیاست­های ایالات‌متحده در منطقه بود، به نیرومندترین دشمن آمریکا در منطقه تبدیل شد. به سبب همین وضعیت، دولت­های آمریکا در طول سالیان پس از انقلاب همواره کوشیده­اند که ایران را منزوی کنند؛ انزوایی که دربردارندۀ کاهش یا قطع ارتباط یک کشور با سایر کشورها در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بوده است. با این همه، جمهوری اسلامی ایران ضمن در اختیار داشتن منابع طبیعی فراوان و دارا بودن ارزش‌های ژئوپلیتیکی آنها، بر اهداف و آرمان­های اصیل انقلاب اسلامی، به‌عنوان یکی از مهم­ترین منابع سیاستگذاری خود تأکید کرده و از اینرو، همواره تلاش کرده با تکیه بر اصول انقلابی، نقش مستقل و مقتدری را در منطقه و جهان ایفا نماید.

لذا در سطح روابط بین­الملل، باید به مبانی ایدئولوژیک نظام سیاسی‌ کشورمان توجه کرد؛ چرا که ماهیت آن بیانگر اهداف و مؤلفه­های اصلی در تنظیم سیاست خارجی می‌باشد. در این راستا، ایدئولوژی نظام سیاسی ایران در یک چارچوب دینی و در راستای اسلام شیعی قابل‌طرح است؛ مذهبی که اسپوزیتو آن را همواره حافظ هویت ملی، استقلال و حامی بسیج مردمی تلقی کرده[1] و میشل فوکو نیز از ایدئولوژی اسلام شیعی، به‌عنوان "روح یک جهان بی روح" نام برده است.[2] بر همین اساس، در چهار دهۀ گذشته، مهم‌ترین عامل مؤثر در تحولات چند دهۀ اخیر، هویت انقلابی و اسلام-شیعی نظام جمهوری اسلامی بوده است که البته با واکنش‌هایی منفی از سوی دو جبهه غرب و عرب مواجه شده و از این رهگذر، مبنای تعاملات ایران با قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای را شکل داده است.

با توجه به وابستگی ایالات متحده آمریکا به عواملی چون نفت، بازار و موقعیت استراتژیکی ایران، طبیعی بود که با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، این منافع موجود خود را در معرض خطر احساس کنند؛ زیرا با وجود انقلاب اسلامی و یک نظام سیاسی برآمده از آن و همچنین صدور آموزه‌های جهان‌میهنانۀ آن به کشورهای سراسر جهان، بیم داشت که از نفوذ منطقه‌ای‌‌­اش کاسته شود و در نتیجه تسلط بر منطقه خاورمیانه و حتّی جهان را برایش دشوار ‌سازد. در این میان، آنچه بیش از واقعیت‌های دیگر، مهم‌تر می‌باشد، اهمیت راهبرد صدور انقلاب، به‌عنوان یکی از اساسی‌ترین استراتژی‌های سیاست خارجی کشور است که هدف اصلی از به­کارگیری این استراتژی را می‌توان در بیانات حضرت امام خمینی(ره) جست که: «ما که می­گوییم انقلاب­مان را می­خواهیم صادر کنیم به همۀ کشورهای اسلامی، بلکه به همۀ کشورهایی که مستکبرین بر ضد مستضعفین هستند، می­خواهیم یک وضعیتی پیش بیاوریم که دولت، یک دولت زورگوی جبّار آدم­کش نباشد.»[3]

  از سویی، پیروزی انقلاب اسلامی ایران با درون‌مایۀ اسلام-شیعی و اهدافی فراملی و فرامرزی، برای کشورهای حوزۀ خلیج فارس ناخوشایند بود. از اینرو، آنها در طول چهار دهۀ پس از انقلاب، تمایل اندکی به برقراری روابط عادی با نظام سیاسی ایران داشته‌اند و لذا در هماهنگی با برخی از کشورهای غربی، همواره تلاش کرده‌اند تا هزینه‌های مضاعفی را به نهادهای سیاسی و اقتصادی ایران و منافع آن در منطقه تحمیل نمایند.

 بنابراین، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل هویت نجات­بخشی و مذهبی آن، برخی کشورهای منطقه و قدرت­های جهانی به‌منظور در تنگنا گذاشتن ایران مترصد بوده­اند که این کشور با تمام موقعیت سرزمینی­اش، جذب نظام جهانی موجود و نظم مطلوب آنها شود، ولیکن تمام امور مطابق میل آنها پیش نمی‌رود و این ایران بوده که در مقاطعی توانسته از طریق یک مدیریت ماهرانه از فن دیپلماسی و نیز با یک رویکرد مقاومتی، آنها را به پذیرفتن اقتدار ایران در منطقه و جهان متمایل کند؛ واقعیتی که ما در قضیۀ مذاکرات هسته‌ای و توافق وین حاصل‌شده در تیر ماه سال 1394، تحولات سوریه و یمن شاهد آن بوده­ایم. در نتیجه، رفتار سیاسی و خصومت­آمیز این دسته از کشورها ریشه در ماهیت جهان­وطنی­خواهانه انقلاب اسلامی و حفظ آرمان­های ظلم­ستیزانۀ آن از سوی مسئولین کشوری و لشکری ایران دارد که عرصه را برای اقدامات ماجراجویانه و منفعت­طلبانۀ آنها تنگ کرده است.

 

[1]- جان اسپوزیتو و جان وال، کتاب جنبش‌های اسلامی معاصر، سال 1392، ص 113

[2] - میشل فوکو، کتاب ایران روح یک جهان بی روح، سال 1393، ص 61

[3] - صحیفه نور، حضرت امام خمینی (ره)، سال 1379، ج 13، ص 96-95