دیشب بعد از تصادف جان سالم بدر بردم ولی همانطور که گفتم ظهره ننش گاییده شد 

اما برای اطمینان از اینکه سالم هستم یا خیر به بیمارستان مراجعه کردم 

و خیلی اتفاقی مکالمه دو تا مرزبان و شنیدم

که میگفتن دوتا افغاتی خر طی یک اقدام کیروریستی خودرا در کیسه های برنج پنهان کرده و به ایران امده اند 

یکی از انها اوبنه است و صورتش ۶ ضلعی و علاقه شدید به هایده دارد 

و دیگری نیز یک کابلی خر است که با جعل کردن شجره نامه اش خودرا سید میداند

دوستان برای شادی روح ظهره صلوات بفرستین

مهدی نجفی از شاخ های اینستاگرام و تیک تاک که تی یک حرکت کیروریستی به ایران امده است هم اکنون لایو گزاشته و با ۴ میلیون ایرانی خر و افغانی خر صحبت کرد

هم چنین او از درخت و تیر برق فیلم گرفت و گفت با اقا رضا اومدیم بیرون هتل بمولا بعد از ساعت ها گفت و گو با اقا رضا متوجه حضور دافی شد پس 

رو کرد به داف و گفت کوستا یه نیشان بده

 

بله دوستان مهدی هنوز همان افغانی خر اسبق است

در ادامه او درگزشت ظهره را به من و صادق و عرفان تبریک و تسلیت گفت و دوباره از تیر برق فیلم گرفت

صفحه اصلی
تصویر بالای صفحه اصلی - 940 *300

پس از مرگ ظهره ومپایر به خاطر تصادف در جاده شمال گرگنما ها طمع کرده بودند و می‌خواستند پسرش علی کصمادر را شکار کنند

به خاطر همین اورا به محل تولد مادرش روستایی در تگزاس برده درشته همانجایی که اولین کیر خاره یعنی ظهره بوجود اومد(کیر خاره مکتب فکریست که موجودی که تبدیل به ان میشود ابکیر را مقدس میشمارد ) بردند و میخاستند اورا در حالت کیر خارگی بکشند تا این مکتب فکری برای همیشه از بین برود به خاطر همین ابکیر های خودرا به صورت و کون او ریختند و علی کصمادر چشمانش برق زد و رفت رو حالت کیر خارگی ، همزمان صادوخ ورولف کبیر که اُمگایی بیش نبود به صورت غریضی به نجات علی کصمادر شتافت زیرا فکر میکرد علی از ابکیر اوست نکته قابل توجه اینست که صادوخ ورولف کبیر در طول این مسیر حتی یکبار هم در زهنش نگفت من خایشو ندارم عرفان و مهدی شما نجاتش بدین به خاطر همین از ته دل میدوید و نیترو میزد وقتی رسید به انجا علی کیانیو دید که به انها گفته بود ولش کنید خارکصه ها من تکواندو کارم بیاین منو کتک بزنید همین امر سبب شد که علی کیانی با مثل سگ کتک خوردنش زمان برای صادوخ ورولف کبیر بخرد و نگزارد مکتب فکری کیر خارگی ازبین برود صادوخ ورولف مادر آلفا هارا گایید و تبدیل به الفای حقیقی شد و چشم جهان بین او باز شد و فهمید علی از ابکیر او نبوده و از ابکیر عرفان و من و میتی بوده و در راه بازگشت قولش به مجید را از شدت افسردگی شکست و دوباره سیگار کشید

پ.ن     حال علی کیانی خوب است

 

پس از اینکه علی کصمادر با موفقیت از دست گرگنما ها ازاد شد تصمیم گرفت برای ختم مادرش (درشته زهره جون) مراسمی بگیرد تا روح مادرش ارضا شود

تصمیم گرفت مداحی مادرش را صادوخ ورولف دلشکته بکند و همچنین کوهستان را دعوت نکند 

اما از آنجایی که مهدی نجفی در ۳۵مین لایو روزانه خود از مسجد ختم روضه فیلم گرفت و گفت دارم چایی میخورم شما چطور؟ کوهستان خبر دار شد و به علی کصمادر زنگ زد و تسلیت گفت

علی کصمادر بلجبار اورا نیز دعوت کرد اما کوهستان بهانه ی نفس تنگ و شست پایش را گرفت، در لحظات پایانی مکالمه به او گفت اوکی ناهار شله بود همین ابر سبب شد کوهستان تیز خودش را به انجا برساند

در مسجد سید خر عرفان روی عکس های ظهره ابش را میپاچید و به مردم چای و خرما میداد و صادق نیز جق الوداعی زد و زهره گویان از حال رفت تصمیم گرفته شد تا حسین کیرو را جایگزین کنند 

پس حسین کیرو روی صندلی نشست و شروع به خاندن کرد

من پسر رپ فارس 

سوار پژو پارس 

کصای دورم مث ظهره خاص

هرشب میزدم با ننه ی علی لاس

کص ننش کارماس

در حین مداحی کوهستان که رشتی خری بیش نبود متوجه کله ماهیی در اشپزخانه شد لذا به سمت ان هجوم برد و پایش پیچ خورد و به روی تابوت ظهره افتاد 

تابوت چپ شد و همگان دست به خایه و متعجب به ان خیره شدند و فهمیدند تابوت خالی از نعش زهره بوده

صادق که تازه به هوش امده بود با دیدن این صحنه بار دیگر از هوش رفت و سید خر عرفان به سمت او دوید و به او چای و خرما داد 

رشتی خر نیز از صحنه متواری شد و علی کصمادر متعجب از این قضیه روی زانو هایش نشست و شروع به گریه کردن کرد  

مهدی نیز لایو گزاشت و گفت اومدم مسجد شما چطور؟ و از پنجره به جای تابوت خالی فیلم گرفت  

حسین کیرو که تا ان لحظه خایه کرده بود به سخن امد و گفت سوپرایز مادر فاکر بریم بستتی بزنیم مادرجنده 

سید خر به او تذکر داد و گفت کص ننت

کوهستان که متوجه دل شکسته علی شد تصمیم گرفت به او دلداری بدهد پس به او گفت کص ننت باو فدای خایه های صادق و شروع کرد به خایمالی صادق  

در این لحظه بود که احمق سعید علی را به آغوش کشید و گفت غصه نخور ارتش پدرم را میفرستم دنبال لعش ننت

علی کثمادر گریه کنان به کوهستان گفت تو کیر احمق سعیدم نیستی وا ورا به اغوش کشید و فضای احساسی ایجاد شد پس مهدی تصمیم گرفت لایو بگزارد و از انها فیلم بگیرد ولی متاسفانه او دوربین جلو را روشن کرد و از خودش و تیر برق لایو گزاشت

تا این لحظه که جفی ساکت بود به حرف امد و گفت غصه نخور داش بمولا ننت مثل سگ مرد ولی من شرلوک هلمز دیدم خیلی شاخم ننتو پیدا میکنیم به مولا